نام گذارى حضرت زهرا سلام اللَّه علیها «تسمیتها من عند ربّ العزة، شأن أبیها و بعلها و بنیها». (1) نامگذارى زهرا علیهالسلام است از طرف خداوند متعال مىباشد، همانند اسمگذارى محمد صلى اللَّه علیه و آله و سلم، و على و حسن و حسین علیهمالسلام؛ و همین مطلب دلالت دارد بر اینکه این پنج نفر- در برابر پروردگار - از خود هیچگونه اختیارى ندارند، و تمام امورشان حتى انتخاب نامشان، مربوط به خداى متعال بوده، و به کسى در مورد آنان اجازهى دخالت داده نشده است. حضرت محمد بن عبداللَّه صلى اللَّه علیه و آله و سلم هرگز مجاز نیست که از جانب خود فاطمه و حسن و حسین علیهمالسلام را نامگذارى کند. همچنین در اسمگذارى على بن ابىطالب که مولود کعبه و خانه زاد خداست، پیامبر گرامى صلى اللَّه علیه و آله و سلم و ابوطالب را اختیارى نیست. پیرامون اسامى حضرت زهرا سلام اللَّه علیه قال الصادق علیهالسلام: «لفاطمة تسعة أسماء عند اللَّه عزّ و جل: فاطمة والصدیقة والمبارکة والطاهرة والزکیة والراضیة والمرضیة والمحدثة والزهراء ثم قال:...؛ حضرت فاطمهى زهراء علیهاالسلام در پیشگاه خداوند نه اسم مخصوص دارد: فاطمه، صدیقه، مبارکه، طاهره، زکیه، راضیه، مرضیه، محدثه و زهراء.» (1) حضرت فاطمهى زهرا علیهاالسلام یک نام رسمى داشت که همان فاطمه مىباشد. این نام را پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله و سلم هنگام تولد به امر خداوند براى دخترش برگزید؛ لکن به تصریح امام صادق علیهالسلام، فاطمهى زهرا علیهاالسلام نه اسم مخصوص، در پیشگاه خداوند متعال دارد، لذا یکى از کنیههاى آن حضرت «اُمّالأسماء» است؛ یعنى بانویى که اسامى فراوان دارد. و این مطلب، دلالت بر عظمت روحى صدیقه کبرى علیهاالسلام مىکند، زیرا حضرت فاطمه علیهاالسلام زن نمونه بودند. زن نمونه؛ یعنى انسانى کامل که براى بشریت الگو و سرمشق مىباشد، لذا همهى صفات عالى انسانى در صدیقهى طاهره علیهاالسلام جمع بود و ایشان در برابر هر صفت نیک، داراى لقبى خاص هستند. این نه نام که از شهرت والایى برخوردار است در فصل اول مورد بررسى و تبیین قرار مىگیرد. فاطمه فَطَمَ- فِطاماً فَطْماً الولدَ: فصله عن الرضاع. در لغت وقتى طفل از شیر گرفته مىشود، مىگویند: فَطَمَ الولدَ. «فاطمه وصفى است از مصدر فطم. و فطم در لغت عرب به معنى بریدن، قطع کردن و جدا شدن آمدن است. این صیغه که بر وزن فاعل معنى مفعولى مىدهد، به معنى بریده و جدا شده است. فاطمه از چه چیز جدا شده است؟» (1) در روایات بسیارى به وجه تسمیهى آن حضرت به «فاطمه» اشاره شده است. فاطمه از جهل و پلیدى جدا شده است: عن الباقر علیهالسلام قال:... ثم قال: «إنّی فطمتک بالعلم، و فطمتک عن الطّمت. ثم قال أبوجعفر علیهالسلام: واللَّه لقد فطمها اللَّه تبارک و تعالى بالعلم و عن الطّمث بالمیثاق. امام باقر علیهالسلام فرمودند: خداوند فاطمهى زهراء را از جهل و پلیدى جدا نموده است، لذا «فاطمه» نام گرفته است. ایشان سپس ادامه دادند: به خدا قسم، خداوند در عالم پیمان و عهد (یعنى عالم ذر) فاطمه علیهاالسلام را از جهل و پلیدى جدا کرده است.» (2) فاطمه از شرّ به دور است. قال الصادق علیهالسلام: «أتدرون أىّ شىء تفسیر «فاطمة»؟ قلت: أخبرنی یا سیدی! قال: فطمت من الشّر. ثم قال: لولا أن أمیرالمؤمنین علیهالسلام تزوجها لما کان لها کفو إلى یوم القیامة على وجه الأرض آدم فمن دونه، امام صادق علیهالسلام فرمودند: مىدانید تفسیر فاطمه چیست؟ و فاطمه چه معنایى دارد؟ عرضه داشتم: مرا آگاه بنما چه معنایى دارد. فرمودند: «فاطمه» از شر و بدى جدا گردیده است. سپس فرمودند: اگر امیرالمؤمنین علیهالسلام با حضرت زهرا علیهاالسلام ازدواج نمىکرد، هیچکس همتاى زهرا علیهاالسلام نبود، از زمان حضرت آدم تا روز قیامت کفو و همتایى براى زهرا علیهاالسلام یافت نمىشد.» (3) فاطمه و دوستانش از آتش بازگرفته شدهاند. ولى شیرینترین تفسیر از علت نامگذارى فاطمهى زهرا علیهاالسلام روایاتى است که مىگوید «فاطمهى زهراء علیهاالسلام» «فاطمه» نامیده شد، زیرا شیعیان آن حضرت، از آتش جهنم بازگرفته شدهاند. عن الرضا عن آبائه علیهمالسلام قال رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و آله: «یا فاطمة! أتدرین لم سمیتِ «فاطمة»؟ قال على علیهالسلام: لِمَ سمّیتْ؟ قال: لانها فطمتْ هى و شیعتها من النار؛ امام رضا علیهالسلام از اجدادش نقل مىفرماید: پیامبر صلى اللَّه علیه و آله فرمود: اى فاطمه! آیا مىدانى که چرا «فاطمه» نام گرفتى؟ امیرالمؤمنین علیهالسلام عرضه مىدارند: شما بفرمایید چرا فاطمه، «فاطمه» نامیده شده است. پیامبر صلى اللَّه علیه و آله فرمودند: زیرا «فاطمه علیهاالسلام» و شیعیان فاطمه از آتش جهنم بازگرفته شدهاند و به آتش نخواهند رفت.» (4) پیمان خدا، بر آزادى دوستداران فاطمهى زهرا علیهاالسلام. عن محمّد بن مسلم قال: سمعت أباجعفر علیهالسلام یقول: «لفاطمة علیهاالسلام وقفة على باب جهنم فإذا کان یوم القیامة، کتب بین عینی کل رجل مؤمن أو کافر. فیؤمر بمحبّ قد کثرت ذنوبه إلى النار. فتقرء بین عینیه محبّا. فتقول: إلهی و سیدی سمیتنی فاطمة و فطمت بی من تولانی و تولى ذریتی من النار و وعدک الحق و أنت لاتخلف المیعاد. فیقول اللَّه عز و جل: صدقت یا فاطمة انى سمیتک «فاطمة» و فطمت بک من أحبک و تولاک و أحب ذریتک و تولاهم من النار و وعدى الحق و أنا لا اُخلف المیعاد و إنّما امرت بعبدی هذا إلى النار لتشفعی فیه فاشفعک لیتبین لملائکتی و أنبیائی و رسلی و أهل الموقف موقفک منی و مکانتک عندی فمن قرأت بین عینیه مؤمناً فجذبت بیده و أدخلته الجنة. امام باقر علیهالسلام فرمودند: در روز قیامت حضرت فاطمه علیهاالسلام بر در جهنم توقفى دارند. روى پیشانى هرکس نوشته شده است که مؤمن است یا کافر. در این هنگام به یکى از دوستان خطاکار حضرت فاطمه علیهاالسلام، فرمان مىدهند به طرف جهنم برو. فاطمهى زهراء علیهاالسلام روى پیشانى او را مىخواند: (بر روى پیشانى او نوشته شده است) «دوستدار زهراء». «فاطمهى زهراء علیهاالسلام به درگاه خداوند عرضه مىدارد: خدایا! پروردگارا! نام مرا «فاطمه» نهادى و فرمودى: «به خاطر تو، دوستدارانت و دوستداران فرزندانت را از آتش جهنم رهایى مىبخشم.» وعدهى تو همیشه حق بوده و هیچگاه خلاف وعدهى خود عمل نکردهاى. «خداوند متعال مىفرماید: فاطمه جان! چنین است که مىگویى. من تو را فاطمه نام نهادم و هرکس که تو را دوست بدارد، یا فرزندان تو را دوست بدارد، او را از آتش جهنم رهایى مىبخشم، وعدهى من راست است و من خلاف وعدهى خود عمل نمىکنم. من این بندهام را به طرف جهنم فرستادم تا تو او را شفاعت کنى و فرشتگان و پیامبران من و هرکس در محشر است مقام تو را پیش من ببینند. هرکس را که مؤمن (و عاشق) یافتى دستش را بگیر و داخل بهشت نما.» (5) خلایق از معرفت فاطمه عاجزند. قال الصادق علیهالسلام: «إنا أنزلناه فى لیلة القدر، اللیلة، فاطمة والقدر، اللَّه. فمن عرف فاطمة حق معرفتها، فقد أدرک لیلة القدر و إنّما سمیت «فاطمة» لأنّ الخلق فطموا عن معرفتها، امام صادق علیهالسلام درباره آیهى کریمه «إنّا أنزلناه فى لیلة القدر» فرمود:مراد از «لیلة» فاطمه است. مراد از «قدر» خداوند است، پس هرکس مادرم فاطمهى زهرا علیهاالسلام را آنگونه که باید، بشناسد، شب قدر را درک کرده است. مادرم «فاطمه» نامیده شد، زیرا خلایق از معرفت او عاجزند.» (6) فاطمه مشتق از فاطر است. قال النبى صلى اللَّه علیه و آله لفاطمة علیهاالسلام. «شق اللَّه لک یا فاطمة! إسماً من أسمائه، فهو «الفاطر» و أنت «فاطمة.» پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله به حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمودند: اى فاطمهى من! خداوند براى تو اسمى از اسامى خود برگرفته است. (7) خداوند «فاطر» است و نام تو را «فاطمه» گذاشته است.» (8) نام فاطمه برگرفته از نام خداوند «هذه «فاطمة» و أنا فاطر السماوات والأرضین فاطم، أعدائی عن رحمتی یوم فصل قضائی و فاطم أولیائی عمّا یعتریهم و یشینهم فشققت لها إسماء من إسمی، من فاطر زمین و آسمان هستم (یعنى خالق آسمان و زمین هستم.) و در روز قیامت دشمنان خود را از رحمتم محروم مىگردانم و اولیاى خود را، از هر چه آنها را مىآزارد و ناپسند دارند، جدا نمودهام، پس نام «فاطمه» را از نام خود مشتق نمودم. صدیقه صَدَقَ، صَدْقاً، صِدْقاً، مَصْدُوقَةً، تصدیقا و تصداقاً: ضّد کذب، صادقه: مُخلصه، صدیقَة: الخلّ الحبیب، الصدیق: الکثیر الصدق، مرد بسیار راست و درست. الکامل فی لصدق، الذی یصدق قوله بالعمل، آنکه گفتار و کردارش مطابقت بر درستى کند. البارّ الدائم التصدیق، به زنى صدیقه گویند که بسیار راستگو باشد. زنى که هم در عمل، هم در گفتار و هم در اعتقادات و ایمان صادق باشد. صدیقه همسر امیرالمؤمنین. عن رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و آله و سلم قال لعلی علیهالسلام: «اتیت ثلاثاً لم اوتهن أحد و لا انا: اوتیت صهرا مثلی و لم اوت مثلی. اوتیت زوجة «صدیقة» مثل إبنتی و لم اوت مثلها زوجة. و اوتیت الحسن والحسین من صلبک و لم اوت من صلبی مثلهما. ولکنکم منّی و أنا منکم، پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله به امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: سه چیز به تو عنایت شده که به هیچکس، حتى خود من هم، چنین عنایتى نشده است. پدر خانمى مثل من دارى، اما من ندارم. زنى «صدیقه» چون دخترم (فاطمهى زهرا علیهاالسلام) دارى، اما من چنین همسرى ندارم. پسرانى چون حسن و حسین دارى که من پسرانى مثل آنها ندارم، البته همه شما از من هستید، من هم از شما هستم. (1) قالت عائشة: «ما رأیت أحداً قطّ «أصدق» من فاطمة غیر أبیها، عائشه گوید: کسى را راستگوتر از فاطمه، غیر از پدرش ندیدم.» (2) صدیقه را فقط صدّیق غسل مىدهد. عن مفضل بن عمر قال: قلت لأبیعبداللَّه علیهالسلام: «من غسل فاطمة علیهاالسلام؟ قال: ذاک أمیرالمؤمنین علیهالسلام. فکأنّما إستفظعت ذلک من قوله. فقال لی: کأنّک ضقت مما أخبرتک. فقلت: قد کان ذلک. جعلت فداک. فقال: لاتضیقن فإنّها «صدیقة» لم یکن یغسلها إلّا صدیق. أما علمت أن مریم لم یغسلها إلّا عیسى، مفضل از امام صادق علیهالسلام سؤال مىکند: چه کسى حضرت فاطمه علیهاالسلام را غسل داد؟ امام صادق علیهالسلام فرمودند: امیرالمؤمنین علیهالسلام فاطمهى زهرا علیهاالسلام را غسل دادند. این مطلب قدرى براى من سنگین به نظر رسید. امام علیهالسلام فرمودند: مثل اینکه از این خبر در تعجبى؟! گفتم: فدایت گردم بله همین طور است. فرمود: این مطلب برایت هیچ سنگین نباشد، زیرا زهرا علیهاالسلام «صدیقه» است و صدیقه را فقط صدیق غسل مىدهد. مگر نمىدانى حضرت مریم علیهاالسلام را که صدیقه بود کسى بجز حضرت عیسى علیهالسلام غسل نداد؟.» (3) صدیقه زنى که شناخته نشد. عن أبیعبداللَّه علیهالسلام قال: «إنّ اللَّه تبارک و تعالى أمهر فاطمة علیهاالسلام ربع الدنیا فربعها لها و أمهرها الجنة والنار تدخل أعداءها النار و تدخل أولیاءها الجنة و هی «الصدیقة» الکبرى و على معرفتها دارت القرون الاُولى، امام صادق علیهالسلام فرمودند: خداوند یک چهارم دنیا را مهر فاطمه علیهاالسلام قرار داده است. بهشت و جهنم را نیز مهریهى او قرار داده است، دشمنانش را در جهنم و دوستانش را در بهشت وارد مىکند. فاطمه علیهاالسلام، «صدیقه کبرى» است که در شناختن او همهى جهانیان در حیرت هستند.» (4) فاطمهى زهرا علیهاالسلام زن راستگو و شهیده. عن أبیالحسن علیهالسلام قال: «إنّ فاطمة علیهاالسلام «صدیقة» شهیدة، امام رضا علیهالسلام فرمودند: فاطمهى زهرا علیهاالسلام زنى «بسیار راستگو» بودند و شهیده از این دنیا رفتند.» مبارکه «بَرَکَتْ: فایدهى ثابت. قاموس، «برکت» را زیادت، سعادت و «بروک» را ثبوت معنا کرده و گوید: «باِرکْ على محمّد و آل محمّد»، یعنى شرف و کرامت آنها را همیشگى کن. مجمعالبیان، ذیل آیهى 97 از سورهى بقره گفته: اصل برکت به معناى ثبوت است گویند: «برک بروکاً»، یعنى ثابت شد، پس برکت به معناى ثبوت فایده است در اثر نمو و رشد. مجمع آب را، «بِرْکِة» گویند که آب در آن ثابت است. در مفردات گوید: برکت، یعنى ثبوت خیر خدایى در یک چیز، و مجمع آب را، برکه گویند. مبارک چیزى است که در آن فایدهى ثابت باشد.» (1) بِرْکِة: در لغت آبگیر را گویند، جایى که آب به مرور زمان در آن جمع مىشود. برکة: الزیاده، افزایش و زیادت معنا مىدهد. برکت، رشد و نمو و زیادتى در یک شىء را گویند. و راغب گوید برکة به جایى اطلاق مىگردد که خیرى الهى بدون حساب و شمارش نصیب شده باشد. (2) حضرت زهراء علیهاالسلام منبع انواع برکات است، و مهمترین برکت در وجود فاطمهى زهرا علیهاالسلام این است که ذریهى پیامبر از نسل زهراء علیهاالسلام هستند، در حالى که با مراجعه به تاریخ روشن مىشود که دشمنان آن حضرت با به وجود آوردن وقایع مختلف، فرزندان فاطمهى زهراء علیهاالسلام را از بین مىبردهاند. در واقعهى کربلا فقط یک فرزند براى امام حسین علیهالسلام باقى ماند، آن هم امام زینالعابدین علیهالسلام. و بنابر قولى، هفت فرزند امام حسن مجتبى علیهالسلام و دو فرزند حضرت زینب علیهاالسلام را نیز به قتل رساندند. و اما امکلثوم علیهاالسلام، اصلا از او فرزندى متولد نشد. و در این مسیر چه وقایع دردناکى که براى ذریه فاطمهى زهرا علیهاالسلام به وجود آوردند و فرزندان زهراء علیهاالسلام را از دم تیغ گذراندند. با همهى آنچه که گفته شد، لکن از برکت نسل فاطمهى زهراء علیهاالسلام، سادات سر تا سر جهان را نورافشانى مىکنند. قریب به محال است جایى را بیابیم که یکى از اولاد فاطمهى زهرا علیهاالسلام در آنجا نباشد. «مبارکه»، دلالت بر برکت در ذریه آن حضرت مىکند، همچنان که کوثر بر کثرت اولاد حضرت زهراء علیهاالسلام دلالت دارد. توصیف فاطمهى زهرا علیهاالسلام در انجیل. عن عبداللَّه بن سلیمان قال: «قرأت فی الإنجیل فی وصف النّبی صلى اللَّه علیه و آله نکّاح النساء، ذوالنسل القلیل، إنّما نسله من «مبارکة»، لها بیت فی الجنة، لاصخب فیه و لا نصب، یکفلها فی آخر الزمان کما کفل زکریا اُمّک، لها فرخان مستشهدان، عبداللَّه بن سلیمان مىگوید: اوصاف پیامبر خاتم صلى اللَّه علیه و آله را در انجیل خواندم که ایشان زیاد نکاح مىکنند و نسل کمى خواهند داشت و نسل او از «دخترى مبارک» به وجود خواهد آمد که براى او خانهاى در بهشت آماده گشته است....» طاهره طَهَرَ، طَهُرَ، طُهْراً، طَهُوراً، و طَهارَة: ضد نجس، الطُهْر: نقیض الحیض، پاک گردید. طَهَرَتِ الْمَرْأة یعنى حیض زن منقطع شد. طاهرة یعنى زن پاکیزه از نجاست و نقص. معناى ظاهرى اسم طاهره این است که حضرت زهرا علیهاالسلام به خواست خداوند متعال، از خونریزى ماهانهى زنان و خونریزى زایمان به دور و پاکیزه بودهاند. معناى باطنى نام طاهره این است که فاطمهى زهرا علیهاالسلام از هرگونه آلودگى ظاهرى و باطنى به دور بوده و روحى پاکیزه و دور از گناه داشتهاند. فاطمهى زهرا علیهاالسلام از هر آلودگى به دور است. عن أبیجعفر علیهالسلام عن آبائه علیهمالسلام قال: «إنّما سمّیت فاطمة علیهاالسلام بنت محمّد «الطاهرة» لطهارتها من کل دنس و طهارتها من کل رفث و ما رأت قط یوماً حمرة و لا نفاساً، امام باقر علیهالسلام از پدران خود علیهمالسلام نقل فرمودند: فاطمهى زهرا علیهاالسلام چون از هرگونه پلیدى و گناه پاک بودند، «طاهره» نامیده شدند. هرگز فاطمهى زهرا علیهاالسلام خون حیض و یا خون نفاس ندیدند.» آیهى تطهیر که در وصف پاکى اهلبیت عصمت و طهارت علیهمالسلام نازل شده است، براى همه آشنا مىباشد. «إنّمإ؛ّّ یرید اللَّه لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیراً»، همانا خدا چنین مىخواهد که رجس و هر آلودگى را از شما خانوادهى نبوت ببرد و شما را از هر عیب، پاک و منزه گرداند.» (1) پنج تن آلعبا. عن أبیسعید الخدری: «عن النبی صلى اللَّه علیه و آله فی قوله تعالى: «إنّما یرید اللَّه لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیراً» قال: جمع رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و آله علیاً و فاطمة والحسن والحسین علیهمالسلام، ثم أدار علیهم الکساء فقال: هولاء أهلبیتى، اللهم أذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیراً، و اُمّسلمة على الباب. فقالت: یا رسولاللَّه! ألست منهم؟ فقال: إنّک لعلى خیر (أو إلى خیر)، خطیب بغدادى در کتاب تاریخ خود مىگوید: أبیسعید خدرى درباره آیه «إنّما یرید اللَّه لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهرکم تطهیراً» گفت: پیامبر صلى اللَّه علیه و آله، على و حسن و حسین و فاطمه علیهمالسلام را جمع کرد. سپس بر روى آنها یک عبا قرار داد و فرمود: خدایا! اینان، اهلبیت من هستند، رجس و پلیدى را از آنها بردار و آنان را پاکیزه گردان. امسلمه در این هنگام نزدیک در ایستاده بود عرضه داشت: یا رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و آله آیا من هم در بین آنها هستم؟ پیامبر صلى اللَّه علیه و آله فرمود: تو در بین ایشان نیستى، اما از نیکان مىباشى.» (2) حدیث کساء، از روایات مشهور است. این روایت در میان شیعیان از شهرت خاصى برخوردار است. مفاتیحالجنان را که ورق بزنیم به حدیث کساء مىرسیم، یعنى حدیث کساء در دل ادعیهى ما جاى گرفته است و کمتر حاجتمندى است که در مواقع اضطرار به حدیث کساء پناه نبرد. فاطمهى زهرا علیهاالسلام همیشه پاکیزه بودند. عن أبیعبداللَّه علیهالسلام قال: «حرّم اللَّه عز و جل على علی، النساء ما دامت فاطمة علیهاالسلام حیة. قلت: و کیف؟ قال: لأنّها «طاهرة» لاتحیض، امام صادق علیهالسلام فرمودند: تا فاطمهى زهراء علیهاالسلام زنده بودند، ازدواج مجدد بر امیرالمؤمنین علیهالسلام حرام بود. راوى گوید: سؤال کردم: چرا اینگونه بود؟ امام علیهالسلام فرمودند: زیرا حضرت زهراء علیهاالسلام هیچگاه حیض نمىشد و همیشه «طاهره» بود.» (3) فاطمه علیهاالسلام هرگز خون نفاس ندید. عن عائشة قالت: «إذا أقبلت فاطمة، کانت مشیتها مشیة رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و آله، و کانت لاتحیض قط، لأنّها خلقت من تفاحة الجنة، و لقد وضعت الحسن بعد العصر، و طهرت من نفاسها، فإغتسلت و صلّت المغرب...، عایشه مىگوید: زهرا علیهاالسلام هیچگاه خون حیض نمىدید، زیرا از سیب بهشتى خلقت یافته بود. همانگونه که فرشتگان بهشتى خون حیض و نفاس ندارند، فاطمهى زهرا علیهاالسلام نیز همیشه در پاکى به سر مىبرد. فاطمه علیهاالسلام امام حسن را بعد از نماز عصر به دنیا آورد و سپس غسل نمود و نماز مغرب همان روز را بجاى آورد.» زکیه زَکا، زَکاءً و زُکُوّاً، یعنى رشد کرد. الزَکِىّ زَکیّة: هرچه پاکیزه و در حال رشد باشد. زکى الزرع: نما، یقال: «أرض زکیة»، یعنى زمینى پاک و ثمردهنده. زکیة: ما کان نامیاً طیب، زکیة: ما کان صالحاً: الزائد الخیر والفضل، الطاهر من الذنب. زکیه در لغت پاکیزه بودن و رشد و نمو را معنى مىدهد. پاکیزه بودن از هرگونه رجس، گناه و یا صفات رذیله، که به تفصیل، در شرح نام «طاهره» آمد. درباره معناى دوم نیز، در نام مبارک «مبارکه» سخن گفته شد. مباهات امیرالمؤمنین بر همسرى با فاطمهى زهرا علیهاالسلام «... أنا زوج البتول، سیّدة نساء العالمین، فاطمة التقیة «الزکیة» البرة المهدیة، حبیبة حبیباللَّه و خیر بناته و سلالته و ریحانة رسولاللَّه...، ... من شوهر بتول، سرور زنان عالم هستم. فاطمهاى که اهل تقوا، پاکدامنى و نیکوکاریست، او که از طرف خداوند هدایت شده است، دوست، دوست خداست، بهترین دختر و فرزند پیامبر خداست، ریحانهى پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله است...» (1) «... السلام علیک أیّتها الفاضلة «الزکیة»...، درود بر تو اى زن با فضیلت! و اى زنى که از هر آلودگى خود را پاک نمودهاى.» راضیه رَضِىَ، رُضاً، رِضاً، رُضی، رِضی، رُضْوانا، رضوانا و مرضاة عنه و علیه: ضد سخط، پسندید و خشنود گشت. رض، رضی، راض، راضى: المحب. فاطمهى زهراء علیهاالسلام داراى صفت رضا بود، یعنى هر سختى و مصیبت و رنجى را که خداوند براى او مقدر کرده بود، تحمل مىکرد و به آن راضى بود. ما سراسر زندگى پر برکت فاطمهى زهرا علیهاالسلام را مملو از غم مىبینیم، اما هیچگاه سخنى از اعتراض و نارضایتى به میان نمىآورد. در تمام این وقایع دردناک، فاطمه علیهاالسلام به مقدرات خداوند تن درمىدهد و کوچکترین اعتراضى ندارد، البته ایشان به بهانهى تقدیر، دست از مبارزه با غاصبان ولایت و فدک نکشیدند و به وظیفهى خود عمل نمودند. فاطمهى زهرا علیهاالسلام بر سختیهاى دنیا خرسند بود. عن جابر بن عبداللَّه قال: «دخل رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و آله على فاطمة و هی تطحن بالرحى و علیها کساء من حملة الإبل، فلما نظر إلیها قال: یا فاطمة! تعجلی فتجرعی مرارة الدنیا لنعیم الآخرة غداً. فأنزل اللَّه «و لسوف یعطیک ربک فترضى.» جابر بن عبداللَّه گوید: پیامبر صلى اللَّه علیه و آله وارد منزل فاطمهى زهرا علیهاالسلام شدند در حالى که عبایى از پشم شتر بر دوش حضرت فاطمه بود و با دست آسیا مىکردند. پیامبر نگاهى به فاطمهى زهرا علیهاالسلام نمود و فرمود: عجله کن و تلخیهاى دنیا را تحمل کن تا فردا (در بهشت) به نعمتهاى آخرتى نائل گردى، چرا که خداوند بر من نازل کرده است که آنقدر پروردگارت به تو مىبخشد که تو راضى شوى، و لسوف یعطیک ربّک فترضى.» مرضیه فاطمهى زهرا علیهاالسلام نه تنها به مقدرات خداوند راضى بود، بلکه در مقام رضا به حدى رسیده بود که خداوند نیز از او راضى بود. فاطمه علیهاالسلام، راضیه بود، یعنى در برابر هر سختى ایستادگى مىکرد و اعتراضى نداشت. «مرضیه» بود، یعنى در این مقام به درجهاى رسیده بود که خداوند نیز اعمال او را تأیید مىکرد و از تمامى اعمال او راضى بود. پس فاطمهى زهرا علیهاالسلام مصداق کامل آیهى «یا أیّتها النفس المطمئنة إرجعی إلى ربّک راضیة مرضیة» مىباشد. رضایت فاطمهى زهرا علیهاالسلام به شهادت امام حسین علیهالسلام. عن عبدالرحمن بن المثنى الهاشمی قال: «قلت لأبیعبداللَّه علیهالسلام: جعلت فداک من أین جاء لولد الحسین، الفضل على ولد الحسن و هما یجریان فی شرع واحد؟ فقال: لا أراکم تأخذون به، إنّ جبرئیل علیهالسلام نزل على محمد صلى اللَّه علیه و آله و ما ولد الحسین علیهالسلام بعد فقال له: یولد لک غلام تقتله اُمّتک من بعدک فقال: یا جبرئیل! لا حاجة لی فیه. فخاطبه ثلاثاً ثم دعا علیا علیهالسلام فقال له: إنّ جبرئیل یخبرنی عن اللَّه عز و جل أنّه یولد لک غلام تقتله اُمّتک من بعدک فقال: لا حاجة لى فیه یا رسولاللَّه! فخاطب علیا علیهالسلام ثلاثا ثم قال: إنه یکون فیه و فی ولده الامامة والوارثه والخزانة فأرسل الى فاطمة علیهاالسلام: ان اللَّه یبشرک بغلام تقتله امتى من بعدی فقالت فاطمة: لیس لی فیه حاجة یا أبه! فخاطبها ثلاثا ثم أرسل إلیها لابد أن یکون فیه الإمامة والوارثة والخزانة. فقالت له: رضیت عن الله عز و جل فعلقت و حملت بالحسین علیهالسلام فحملت ستة أشهر ثم وضعته و لم یعش مولود قط لسته أشهر غیر الحسین بن على و عیسى بن مریم علیهاالسلام فکفلته امسلمه و کان رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و آله یأتیه فی کل یوم فیضع لسانه فی فم الحسین فیمصه حتى یروى فأنبت اللَّه عز و جل لحمه من لحم رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و آله و لم یرضع من فاطمة علیهاالسلام و لا من غیرها لبنا قطّ...، (1) عبدالرحمن بن المثنى گوید: به امام صادق علیهالسلام عرض کردم: فدایتان شوم چرا فرزندان امام حسین بر فرزندان امام حسن برترى دارند (فرزندان امام حسین امام قرار گرفتند اما فرزندان امام حسن چنین نشدند) در حالى که هر دو از یک پدر و مادر هستند. جبرئیل بر پیامبر نازل شد و گفت: خداوند فرزندى به شما خواهد داد که امتت پس از شما او را خواهند کشت. پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله و سلم به جبرئیل فرمودند: به چنین فرزندى نیاز ندارم و سه مرتبه این کلام را تکرار فرمودند و سپس امیرالمؤمنین را در جریان این سخن قرار داد که جبرئیل از طرف خداوند به او خبر داده است که پسرى براى تو به دنیا مىآید، امتم بعد از من او را مىکشند حضرت امیر عرضه داشت: اى رسولاللَّه! چنین فرزندى را نمىخواهیم. سه مرتبه این کلام را به حضرت امیر فرمود و سپس افزود: امامت و وراثت باید از طریق فرزندان همین پسر شهید منتقل گردد پس به دنبال فاطمه فرستاده و به او پیام داد: خداوند بشارت پسرى را مىدهد که امتم پس از من او را مىکشند فاطمه عرضه داشت: پدر جان! به چنین فرزندى احتیاجى ندارم سه مرتبه این سخن تکرار شد، پس از آن پیامبر به فاطمه خبر داد که امامت و وراثت باید از طریق همین فرزند منتقل گردد. فاطمهى زهرا علیهاالسلام به پدر گفت: راضى به رضاى خداوند هستم (اگر او چنین مىخواهد من حرفى ندارم) پس فاطمهى زهرا به امام حسین باردار گردید و بعد از شش ماه به دنیا آمد (هیچ نوزادى شش ماهه زنده نمانده مگر امام حسین و حضرت عیسى) سرپرستى امام حسین را به امسلمه سپردند. پیامبر صلى اللَّه علیه و آله هر روز مىآمد و زبان مبارکشان را در دهان امام حسین قرار مىداد و او زبان رسولاللَّه را مىمکید و تمام وجود امام حسین، اینگونه رشد کرد اصلاً از مادر خود یا زن دیگرى شیر نخورد. محدثه حَدَّثَ عن فلان: روى و أورد الحدیث، الحدیث: الخبر نام محدثه داراى دو تلفظ است که هر کدام به طور جداگانه مورد بحث قرار مىگیرد. معناى «محدَّثه» به فتح دال. «محدثه» به فتح دال، یعنى زنى که براى او حدیث گفته مىشد. پس از رحلت پیامبر صلى اللَّه علیه و آله ایام بر فاطمهى زهرا علیهاالسلام به سختى مىگذشت، لذا جبرئیل به امر خداوند بر آن حضرت نازل مىشد و براى آن حضرت از وقایع آینده سخن مىگفت. صحیفهى فاطمیه، حاصل نزول جبرئیل بر فاطمهى زهرا علیهاالسلام در این مدت است. فرشتگان با فاطمهى زهرا علیهاالسلام سخن مىگفتند. بإسناده عن أبیعبداللَّه علیهالسلام قال: «إنما سمیت فاطمة «محدثة» لأن الملائکة کانت تهبط من السماء فتنادیها کما تنادی مریم بنت عمران. فتقول «یا فاطمة! ان اللَّه إصطفاک و طهرک و اصطفاک على نساء العالمین یا فاطمة! اقنتی لربّک و اسجدی و ارکعی مع الراکعین» فتحدثهم و یحدثونها، فقالت لهم ذات لیلة: ألیست المفضلة على نساء العالمین مریم بنت عمران؟ فقالوا: إنّ مریم کانت سیدة نساء عالمها و أنّ اللَّه عز و جل جعلک سیدة نساء عالمک و عالمها و سیدة نساء الأوّلین والآخرین، امام صادق علیهالسلام فرمودند: فاطمه علیهاالسلام را «محدثه» گویند، چون ملائکه از آسمان به پایین مىآمدند و همانگونه که ملائکه با حضرت مریم علیهاالسلام سخن مىگفتند، با حضرت زهرا علیهاالسلام نیز سخن مىگفتند. ملائکه به حضرت زهرا علیهاالسلام گویند: «یا فاطمة! إن اللَّه إصطفاک و طهرک و إصطفاک على نساء العالمین یا فاطمة! اقنتى لربک و اسجدی و ارکعی مع الراکعین» حضرت فاطمه علیهاالسلام با ملائکه سخن مىگفت و فرشتگان نیز با آن حضرت سخن مىگفتند. شبى حضرت فاطمه علیهاالسلام از فرشتگان سؤال نمود: آیا برترین زن عالم، حضرت مریم علیهاالسلام دختر عمران نیست؟ فرشتگان عرضه داشتند: حضرت مریم علیهاالسلام سرور زنان زمان خود بود، اما خداوند شما را برترین زن جهان قرار داده است، هم در زمان خودت و هم در زمان حضرت مریم علیهاالسلام و سرور همهى زنان از اول عالم تا آخر جهان.» (1) فاطمهى زهرا علیهاالسلام محدثه بود، لکن پیامبر نبود. قال محمد بن أبیبکر: «لما قرأ «و ما أرسلنا من قبلک من رسول و لا نبیّ و لامحدث» قلت: و هل یحدث الملائکة إلّا الأنبیاء. قال: إنّ مریم لم تکن نبیة و کانت محدثة و اُمّموسى بن عمران کانت محدثة و لم تکن نبیة و سارة إمرأة إبراهیم قد عاینت الملائکة فبشروها بإسحاق و من وراء إسحاق یعقوب و لم تکن نبیة و فاطمة علیهاالسلام بنت رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و آله کانت «محدثة» و لم تکن نبیة، محمد پسر ابوبکر گوید: وقتى آیه «و ما أرسلنا من قبلک من رسول و لا نبیّ و لا محدث» نازل شد من گفتم: آیا فرشتگان با غیر از پیامبران نیز سخن مىگویند؟ «امام علیهالسلام فرمودند: حضرت مریم علیهاالسلام پیامبر نبود ولى «محدثه» بود، یعنى فرشتگان با او سخن مىگفتند. مادر موسى نیز محدثه بود، ولى پیامبر نبود. ساره همسر حضرت ابراهیم علیهالسلام، محدثه بود، امّا پیامبر نبود. فرشتگان با او ملاقات نمودند و بشارت اسحاق و یعقوب را به او دادند. و فاطمهى زهرا علیهاالسلام ملائکه را مىدید و از آنها حدیث مىشنید، اما پیامبر نبود.» (2) اخبار غیبى، در مصحف فاطمهى زهرا علیهاالسلام. عن حماد بن عثمان قال: «سمعت أباعبداللَّه علیهالسلام یقول: تظهر الزنادقه سنة ثمانیة و عشرین و مائة و ذلک لأنّی نظرت فی «مصحف فاطمة» علیهاالسلام. قال: فقلت: و ما مصحف فاطمة علیهاالسلام؟ فقال: إنّ اللَّه تبارک و تعالى لما قبض نبیه صلى اللَّه علیه و آله دخل على فاطمة علیهاالسلام من وفاته من الحزن ما لایعلمه إلّا اللَّه عز و جل فأرسل إلیها ملکاً یسلّى عنها غمها و یحدثها. فشکت ذلک إلى أمیرالمؤمنین علیهالسلام. فقال لها: إذ أحست بذلک و سمعت الصوت قولی لی. فأعلمتْه. فجعل یکتب کل ما سمع حتى اُثبت من ذلک مصحفاً. قال: ثم قال: أمّا أنّه لیس من الحلال والحرام ولکن فیه علم ما یکون، حماد بن عمان مىگوید: از امام صادق علیهالسلام شنیدم که فرمود: در سال 128 ه.ق، زنادقه ظهور خواهند کرد، زیرا من مصحف فاطمه علیهاالسلام را نگاه کردم و این مطلب را آنجا دیدم. گفتم: مصحف فاطمه علیهاالسلام چیست؟ فرمودند: وقتى که پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله رحلت کرد، غم و غصهى بىحدى که فقط خدا (مقدار آن را) مىداند، بر فاطمهى زهرا علیهاالسلام وارد شد. خداوند ملکى را فرستاد تا حضرت زهرا علیهاالسلام را تسلى خاطر دهد و با او سخن بگوید. فاطمه علیهاالسلام از این جریان به امیرالمؤمنین علیهالسلام گلایه کردند. على علیهالسلام فرمودند: هرگاه ملک را دیدى و صداى او را شنیدى مرا خبر کن. زهرا علیهاالسلام، على علیهالسلام را از آمدن ملک خبر کرد امیرالمؤمنین علیهالسلام آنچه را که مىشنید، مىنوشت، تا اینکه کتابى از آن مطالب نوشته شد. سپس امام صادق علیهالسلام فرمودند: اما در «مصحف فاطمه علیهاالسلام» حلال و حرام خدا نیست، بلکه وقایعى که اتفاق خواهد افتاد (تا روز قیامت) همه درون آن است.» (3) در مصحف فاطمهى زهرا علیهاالسلام چیست؟ إنّ الصادق علیهالسلام یقول: «علمنا غابر و مزبور و نکت فى القلوب و نقر فی الأسماع و أن عندنا الجفر الأحمر والجفر الأبیض و «مصحف فاطمة» علیهالسلام و عندنا الجامعة فیها جمیع ما تحتاج الناس إلیه فسئل عن تفسیر هذا الکلام. فقال: أما الغابر، فالعلم بمإ؛ّّ یکون و أما المزبور فالعلم بما کان و امّا النکت فی القلوب فهو الإلهام و أمّا النقر فی الأسماع فحدیث الملائکة نسمع کلامهم و لا نرى أشخاصهم و أمّا الجفر الأحمر فوعاء فیه سلاح رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و آله و لن یخرج حتى یقوم قائمنا أهل البیت و أمّا الجفر الأبیض فوعاء فیه توراة موسى و إنجیل عیسى و زبور داود و کتب اللَّه الاولى و أمّا مصحف فاطمة علیهاالسلام ففیه ما یکون من حادث و أسماء من یملک إلى أن تقوم الساعة و امّا الجامعة، فهو کتاب طوله سبعون ذراعاً، املاء رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و آله من فلق فیه و خطّ علی بن أبیطالب علیهالسلام بیده فیه واللَّه جمیع ما تحتاج إلیه الناس إلى یوم القیامة حتى أنّ فیه أرش الخدش والجلدة و نصف الجلدة، (4) امام صادق علیهالسلام مىفرمود: ما غابر و مزبور را مىدانیم، ما مسائل قلبى و نیَّات را مىدانیم. ما «نقرى» که در گوشها مىرود را مىدانیم. «جفر قرمز» و «جفر سفید» را مىشناسیم. در نزد ما «مصحف فاطمه علیهاالسلام» است. در پیش ما «جامعهاى» است که همهى چیزهایى که انسان به آن نیاز دارد در آن هست. سؤال شد: این کلام یعنى چه؟ «امام علیهالسلام فرمودند: «غابر»، یعنى دانستن آنچه واقع مىشود. «مزبور»، یعنى دانستن آنچه قبلاً رخ داده است. اما «نکتههاى قلبى»، اوهام ذهنى دیگران است که ما مىدانیم. «نقرِ» در گوشها، سخن ملائکه مىباشد که ما آنها را مىشنویم، ولى خودشان را نمىبینیم. «جفر قرمز» ظرفى است که اسلحهى پیامبر در آن است و آن سلاح تا زمان امام مهدى، قائم اهلبیت علیهالسلام خارج نخواهد شد. اما «جفر سفید» آن ظرفى است که تورات موسى و انجیل عیسى و زبور داوود و کتاب اولى خداوند در آن است. اما «مصحف فاطمه علیهاالسلام»، پس آنچه از حوادث رخ خواهد داد و اسامى پادشاهان تا روز قیامت در آن آمده است. اما «جامعه» کتابى است که طول آن هفتاد ذرع است (شاید کنایه از کثرت معارف آن کتاب باشد) پیامبر صلى اللَّه علیه و آله مطالب آن را فرموده است و حضرت على علیهالسلام آن را نوشته است و به خدا قسم! در آن تمام آنچه انسان تا روز قیامت نیاز دارد، نوشته شده است، حتى در کتاب جامعه مقدار خسارت بسیار کم نیز وجود دارد، یک شلاق و نصف شلاق نیز در آن بیان شده است.» معناى «محدثه» بکسر دال. «محدثه» به کسر دال، یعنى زنى که براى دیگران نقل حدیث مىکند. ما از حضرت فاطمهى زهرا علیهاالسلام روایات زیادى را در دست داریم. (5) فاطمهى زهرا علیهاالسلام به سؤالات زنان مدینه پاسخ مىفرمود و آنان را حدیث مىکرد. فاطمهى زهرا علیهاالسلام احادیث زیادى را از پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و یا حضرت على علیهالسلام براى ما نقل فرمودهاند، لذا او را «محدِّثه» گویند. زهرا زهر، زهورا السراج أو القمر أو الوجه: تلألأ، أضاء، زهراء، مونث أزهر است، یعنى، النیر، الصافى اللون، المشرق الوجه والقمر. «زهرا که در تداول بیشتر به جاى نام او به کار مىرود، در لغت، درخشنده، روشن و مرادفهایى از اینگونه، معنى مىدهد. و این لقب از هر جهت برازندهى این بانوست. او چهرهى درخشان زن مسلمان، فروغ تابان معرفت و نمونهى روشن پرهیزکارى و خداپرستى است. این درخشندگى به ساعتى مخصوص و روزى معین اختصاص ندارد. از آن روز که وظیفهى خود را تعهد کرد، تا امروز و براى همیشه چون گوهرى بر تارک تربیت اسلامى مىدرخشد.» (1) زهراء در لغت، یعنى درخشنده. در روایات آمده است هنگامى که فاطمه به نماز و عبادت مىایستاد، اهل آسمان از نور او بهره مىگرفتند، چنانکه زمینیها از نور خورشید بهرهمند مىشوند. فاطمهى زهرا علیهاالسلام از نور عظمت خداوند به وجود آمده است. عن جابر عن أبیعبداللَّه علیهالسلام قال: «قلت: لم سمیت فاطمة الزهراء علیهاالسلام «زهراء»؟ فقال: لأنّ اللَّه عز و جل خلقها من نور عظمته فلمّا أشرقت أضاءت السماوات والأرض بنورها و غشیت أبصار الملائکة للَّه ساجدین و قالوا إلهنا و سیدنا! ما هذا النور؟، فأوحى اللَّه إلیهم هذا نور من نوری و أسکنته فی سمائی، خلقته من عظمتی، اُخرجه من صلب نبىّ من أنبیائی، افضله على جمیع الأنبیاء و اخرج من ذلک النور أئمة یقومون بأمری، یهدون الى حقى و اجعلهم خلفائی فی أرضی بعد إنقضاء وحیی، جابر از امام حسین علیهالسلام سؤال کرد: چرا فاطمه علیهاالسلام را «زهراء» نامیدهاند؟ ایشان فرمودند: خداوند فاطمه را از نور عظمت خود آفرید. وقتى فاطمه علیهاالسلام درخشید، زمین و آسمان را نورانى کرد. چشمهاى ملائکه غرق نور شد و خداوند را سجده کردند و از روى تعجب گفتند: خداوندا! این چه نورى است؟ وحى شد که این یکى از نورهاى من است، در آسمان جایش دادم و او را از طریق پیامبر متولد گردانیدم و او را بر همهى پیامبران برترى دادم و از آن نور، ائمهى هدى به وجود آمدند، تا دستورات مرا اجرا نمایند و مردم را هدایت کنند، آنها بعد از قطع شدن وحى، جانشینان من در زمین هستند.» (2) روشنگرى لازم: درخشندگى باطنى خاندان پیامبر صلى اللَّه علیه و آله بر کسى پوشیده نیست. این چهارده نور پاک، چراغ هدایت بشریت هستند. جهان تاریک مادى، فقط با نور ارشاد و هدایتهاى این انوار مقدس به طرف ملکوت گام برمىدارد. شیعه، ائمه اطهار علیهمالسلام را با وصف «مصباحالهدى و سفینةالنجاة» مىشناسد. فاطمهى زهرا علیهاالسلام علاوه بر درخشندگى باطنى، نوعى درخشندگى چهره و ظاهر نیز داشتند. این تفضّلى است که خداوند متعال به این بانوى با تقوا عنایت نموده است. تذکر این نکته لازم است که هیچ نیازى به ضعیف شمردن این روایات نیست، زیرا اولاً، درباره درخشندگى ظاهرى فاطمهى زهرا علیهاالسلام تواتر معنوى وجود دارد. ثانیاً، این خصوصیت جسمانى حضرت فاطمهى زهرا علیهاالسلام، بر الگو بودن ایشان لطمهاى وارد نمىکند، زیرا ایشان الگوى رفتارى همه جهانیان است نه الگوى جسم و تن مردم. ثالثاً، بعضى از این روایات که نشاندهنده نورانیت شدید ایشان است، به صورت مقطعى بوده و شاید یکبار بیشتر اتفاق نیفتاده و آن هم براى شناساندن مقام معنوى فاطمهى زهرا علیهاالسلام به جهانیان. در نتیجه هیچ ضرورتى براى حمل این روایات به معانى مجازى نیست. محراب فاطمهى زهرا علیهاالسلام هنگام عبادت غرق نور است. عن إبنعمارة عن ابیه قال: «سئلت أباعبداللَّه علیهالسلام عن فاطمة علیهاالسلام لم سمیت «زهراء»؟ فقال: لأنها کانت إذا قامت فی محرابها زهر نورها لأهل السماء کما یزهر نور الکواکب لأهل الأرض، از امام صادق علیهالسلام سؤال شد: چرا فاطمه علیهاالسلام را «زهراء» نامیدهاند؟ فرمودند: زیرا هرگاه در محراب عبادت مىایستاد نورش براى اهل آسمان مىدرخشید، همچنانکه ستارگان براى ما زمینیها درخشش دارند.» (3) فاطمهى زهرا علیهاالسلام درخشنده چون ماه. عن الرضا علیهالسلام قال فی حدیث طویل: «کانت فاطمة علیهاالسلام إذا طلع هلال شهر رمضان یغلب نورها الهلال و یخفى فإذا غابت عنه ظهر، امام رضا علیهالسلام فرمودند: هلال ماه که ظاهر مىشد نور فاطمه علیهاالسلام بر آن غلبه مىکرد و کسى نمىتوانست نور هلال ماه را ببیند، تا اینکه حضرت فاطمه علیهاالسلام از آنجا مىرفتند، آنگاه هلال ماه دیده مىشد.» (4) زهرا، یعنى درخشنده. عن عائشة: «کنا نخیط و نغزل و ننظم الإبرة باللیل فى ضوء وجه فاطمة علیهاالسلام... و لذلک سمیت «الزهراء.» عائشه مىگوید: شب هنگام، ما در نور صورت فاطمهى زهرا علیهاالسلام خیاطى، پشمریسى و بافندگى مىکردیم و چون صورتى بسیار درخشنده داشت «زهراء» نامیده شد.» (5) فاطمهى زهرا علیهاالسلام براى امیرالمؤمنین مىدرخشد. ابوهاشم العسکری سالت صاحب العسکر علیهالسلام: «لم سمیت فاطمة، «الزهراء» علیهاالسلام؟ فقال: کان وجهها یزهر لأمیرالمؤمنین علیهالسلام من أول النهار کالشمس الضاحیة و عند الزوال کالقمر المنیر و عند غروب الشمس کالکوکب الدری، ابوهاشم گوید: از امام حسن عسکرى علیهالسلام سؤال کردم: چرا فاطمه علیهاالسلام، «زهراء» نامیده شد؟ فرمودند: صورت فاطمه علیهاالسلام براى امیرالمؤمنین علیهالسلام در اول روز مانند خورشید مىدرخشید و هنگام ظهور مانند ماه تابان بود. و هنگام غروب خورشید مانند ستارهاى پر نور بود، چون چنین بود او را زهراء گویند.» (6) تعجب اهل مدینه از محراب غرق نور فاطمهى زهرا علیهاالسلام. عن ابان بن تغلب قال: «قلت لأبیعبداللَّه علیهالسلام: یابن رسولاللَّه! لِمَ سمّیت «الزهراء» علیهاالسلام، زهراء؟ فقال لانّها تزهر لامیرالمؤمنین علیهالسلام فى النهار ثلاث مرات بالنور کان یزهر نور وجهها صلاة الغداة والناس فى فراشهم فیدخل بیاض ذلک النور إلى حجراتهم بالمدینة فتبیض حیطانهم فیعجبون من ذلک فیأتون النبی صلى اللَّه علیه و آله فیسألونه عمّا رأوا فیرسلهم إلى منزل فاطمة علیهاالسلام فیأتون منزلها فیرونها قاعدة فى محرابها تصلى والنور یسطع من محرابها من وجهها، فیعلمون ان الذى رأوه کان من نور فاطمة، فاذا انتصف النهار و ترتبت للصلاة، زهر نور وجهها علیهاالسلام بالصفرة فتدخل الصفرة، فى حجرات الناس، فتصفر ثیابهم و إلوانهم، فیأتون النبی صلى اللَّه علیه و آله و سلم فیسألونه عمّا رأوا، فیرسلهم إلى منزل فاطمة صلى اللَّه علیه و آله فیرونها قائمة فی محرابها و قد زهر نور وجهها- صلواتاللَّهعلیها- و على أبیها و بعلها و بنیها بالصفرة فیعلمون أنّ الذی رأوا، کان من نور وجهها، فإذا کان آخر النهار و غربت الشمس احمرّ وجه فاطمة، فاشرق وجهها بالحمرة فرحاً و شکراً للَّه عز و جل، فکان تدخل حمرة وجهها حجرات القوم و تحمر حیطانهم فیعجبون من ذلک و یأتون النبى صلى اللَّه علیه و آله و یسألونه عن ذلک، فیرسلهم الى منزل فاطمة علیهاالسلام، فیرونها جالسة تسبح اللَّه و تمجده و نور وجهها یزهر بالحمرة فیعلمون ان الذی رأوا کان من نور وجه فاطمة علیهاالسلام فلم یزل ذلک النور فى جهها حتى ولد الحسین علیهالسلام فهو یتقلب فى وجوهنا إلى یوم القیامة فى الأئمة منا أهل البیت إمام بعد إمام، (7) ابان بن تغلب مىگوید: از امام صادق علیهالسلام سؤال کردم: اى فرزند پیامبر!چرا فاطمه علیهاالسلام را، «زهراء» گویند؟ فرمودند: فاطمه علیهاالسلام براى امیرالمؤمنین علیهالسلام در طول روز سه بار مىدرخشید. نور او در هنگام نماز صبح، زمانى که مردم در خواب بودند، حیاط خانهى آنها نورافشانى کرد. همه متعجب شدند، خدمت پیامبر صلى اللَّه علیه و آله رسیدند و سؤال کردند این چه بود که ما دیدیم؟ پیامبر صلى اللَّه علیه و آله آنها را به منزل فاطمهى زهرا علیهاالسلام فرستاد. وقتى که به منزل فاطمهى زهرا علیهاالسلام آمدند، دیدند آن حضرت روى سجادهى خود نشسته و در حال نماز است و نور از صورت فاطمهى زهرا علیهاالسلام از میان محراب مىدرخشد. همه دریافتند آنچه دیدهاند نور فاطمه علیهاالسلام بوده است. هنگام ظهر، وقتى براى نماز آماده شدند، نورى زرد رنگ از ایشان ساطع گشت که تمام خانههاى مدینه را فراگرفت. رنگ صورت و لباس همهى مردم زرد شد. پیش پیامبر آمدند و از آنچه دیده بودند سؤال کردند. باز پیامبر صلى اللَّه علیه و آله آنها را به منزل فاطمه علیهاالسلام فرستاد. این بار حضرت فاطمه علیهاالسلام را در محراب دیدند در حالى که از صورت ایشان براى پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و على علیهالسلام نورى زرد رنگ مىدرخشید. فهمیدند آنچه دیدهاند از نور فاطمه علیهاالسلام بوده است. و هنگامى که خورشید غروب نمود، صورت زهراء علیهاالسلام قرمز گشت و نورى قرمز از ایشان مىدرخشید این نور داخل منازل مردم مدینه گشت، خانههاى مردم قرمز شد و در تعجب فرورفتند. مردم دوباره پیش پیامبر صلى اللَّه علیه و آله آمدند و از این مطلب سؤال کردند، پیامبر صلى اللَّه علیه و آله آنها را به منزل فاطمهى زهراء علیهاالسلام فرستاد، آنها به منزل فاطمه علیهاالسلام آمدند و ایشان را در روى سجاده دیدند، در حالى که خداوند را تسبیح مىگفت و از سیماى ملکوتى ایشان نورى قرمز مىدرخشید، دریافتند آنچه دیده بودند از نور سیماى فاطمه علیهاالسلام بوده است. این نور در سیماى فاطمهى علیهاالسلام بود، تا زمانى که امام حسین علیهالسلام متولد گشت، از آن به بعد این نور در سیماى هر یک از اهلبیت بود و تا قیامت از چهرهى همه امامان درخشش خواهد داشت.» |